یکی از شاخه های روان شناسی که اخیرا توجه مرا به خود جلب کرده است، روان شناسی تکامی است که ریشه رفتارهای انسانی را در بستر تکاملی او جستجو می کند.

در زمان های خیلی خیلی دور، شاید چند هزار سال پیش یا چند ده هزار سال قبلتر، زن ها مرتبا درگیر و پاگیر بارداری و بچه داری و خانه داری بودند و باردارهای مکرر، آنها را از هر گونه فعالیت دیگر منع می کرد؛تامین غذا نیز از راه شکار یا فعالیت های بدنی سنگین با ابزارهای بدوی انجام میشد و همین موضوع باعث می شد که نقش اول برای اجرای آن فعالیت ها، عموما معطوف به مردها باشد.

معلوم است که زن ها با وزنه هایی که به پایه شان بسته بود، توان تامین خوراک لازم برای زنده ماندن خود و فرزندانشان را نداشتند و ناچارا و خودبخود محتاج یک مرد بودند که بتواند آنها را در مقابل خطرات و گرسنگی حفظ نماید.

بنابراین خودبخود و بدون هیچگونه طرح و نقشه قبلی، در طول تاریخ تکامل، زن ها به مردها وابسته شدند و همواره مرد را چتر حمایتی خود دیدند و ناخودآگاه آنها بعنوان یک زن، با همین هویت وابسته شکل گرفت. اما مردها چنین مشکلی نداشتند و آنها را در موضع آزاد تری برای ارتباط به زنان دیگر قرار می داد.

این پدیده طی هزاران سال، باعث شکل گیری باورهای خاص در خصوص میزان آزادی زن و مرد شد و امروزه با رشد اجتماعی زن ها و بویژه با افزایش استقلال آنها، بتدریج وارد دوره جدیدی از تعریف هویت زن و مرد می شویم و شده ایم.

در این دوره، زن های مستقل، نیازی که زن های گذشته به مرد می داشتند را ندارند و آنها را درموضع آزادتری نسبت به گذشته قرار داده است و عنقریب است که زن ها نیز به اندازه مردها، حق ارتباط با افراد مختلف و متعدد را برای خود ایجاد نمایند و در آنها شکل گیرد.

3-

امروزه بر خلاف گذشته، زن ها نه تنها دائما در معرض حاملگی نیستند و نه تنها بدون مردها نمی میرند، بلکه بعلت داشتن بیمه ها و یا داشتن شغل و درآمد، می توانند از این حیث تا حد زیادی خیالشان راحت باشد. بنابراین ممکن است به تدریج، زمان انتقام آنها فرا برسد که البته می بینیم به نحو قابل توجهی اینچنین شده است و انتقام نسل های قبل از خود را می گیرند!

با همین فرمان که به جلو می رویم، روند تکاملی زن ها به این سمت و سو خواهد رفت که آنها هم می توانند بدون اینکه سقف حفاظتی و تامین غذای خود را از دست بدهند، تعدد رابطه را همچون مردها داشته باشند. این حادثه متاسفانه جامعه را با بحران جدی مواجه خواهد کرد.

این روند تحولی، با بمباران تبلیغاتی فیلمهایی که مرتبا مفهوم خیانت را نشان می دهند، با شدت بیشتری در حال تغییر زن هاست. شاید دور نباشد که زن ها هم با همان جسارت و افتخاری که بسیاری از مردها در جمع مردانه شان، از هنر مخ زنی خود تعریف می کنند، آنها هم در مقام برابر بنشینند و از هنر خود رونمایی نمایند. فعلا که در پس پرده است. تا آن زمان که پرده بر افتند چه ها شود!